نگاهی به رمان «سیذارتا» نوشته هرمان هسه
نقد ادبی اندیشه آنلاین/آلمان/شماره هجدهم/فصل پائیز
Literary criticism

نگاهی به رمان «مسخ» اثر کافکا
کافکا در رمان «مسخ» شرح حال مردی به نام گرگور را مینویسد که همراه با مادر و پدر و خواهرش زندگی میکند و یک روز صبح بعد از بیدار شدن از خواب متوجه میشود که تبدیل به سوسک شده است.س
نویسنده سپس مشکلات جسمی گرگور مسخ شده و دردسرهایی که برای افراد خانوادهاش تولید میکند را شرح میدهد.
س
در پایان داستان افراد خانواده گرگور تصمیم به خلاص شدن از دست او میگیرند چون به دلیل حضور او سه نفر از مستاجرانشان قراردادشان را فسخ میکنند.س
کافکا از مشکلات روحی گرگور مسخ شده ننوشته است. این نشان میدهد که از نظر نویسنده افراد بشر به شرایط جدیدشان از نظر فکری روحی عادت میکنند.
س
کافکا درباره گرگور مسخ شده نوشته که موجودی است که حرفهایی که افراد خانوادهاش پس از مسخ شدنش میزنند را میفهمد اما آنها چیزی از حرفهای گرگور و کلماتی که میگوید سردر نمیآورند. از این نکته میتوان نتیجه گرفت که سعی نویسنده این است که نگاه جدیدی به زندگی در مخاطب ایجاد کند. از نظر کافکا افراد بشر فکر میکنند جانوران کوچک مکالمات آنها را نمیفهمند و چه بسا تصورشان اشتباه باشد.س
مسخ از موضوعاتی است که در ادبیات توسط نویسندگان بسیاری نوشته شده اما رویکرد کافکا به این موضوع متفاوت است.س
نویسنده در ابتدای داستان اشاره کرده که واقعا گرگور خود را به شکل سوسک یافت و دیگران هم همین طور او را یافتند. برای آن که جنبه واقعیتگرا در داستان باقی بماند کافکا از نوشتن مکالمه بین گرگور مسخ شده و افراد خانوادهاش خودداری کرده تا داستان جنبه مسخ غیر واقعی پیدا نکند و باعث نشود که خواننده داستان را باور نکند.س
گروتسک کافکایی که در این داستان دیده میشود طنز تلخی است که با وجود فضای زشت موجود در داستان به دلیل مسخ گرگور مانع از لبخند زدن خواننده داستان نمیشود.س
نوآوری کافکا در این داستان به نوع نگاه جدیدی که وارد داستان کرده مربوط است. نویسنده فلسفه خودش را از وجود بشر در داستان نوشته است.س
داستان را می توان از دیدگاه اگزیستانسیالیسم بررسی کرد. طبق اگزیستانسیالیسم بشر مسئولیت وجود خودش و دیگران را دارد. بنابراین افراد خانواده گرگور برای زندگی او و خودشان مسئول هستند و همه حوادثی که در خانهشان اتفاق می افتد به عهده آنها است.
س
مورد دیگر این که طبق این دیدگاه دلهره بر زندگی بشر حاکم است و همه تشویشهایی که افراد خانواده گرگور پس از مسخ او و تبدیل شدنش به سوسک دارند از رفتارهای خودشان است.س
اگزیستانسیالیسم مخالف گوشهگیری و راحتطلبی است. مادر و خواهر گرگور به محض این که میبینند دیگر او نمیتواند به دلیل مسخ شدنش سر کار برود شروع به کار کردن میکنند تا امورات خانواده را اداره کنند.
س
کافکا به گرگور وجودی کاملا حشرهوار نداده است چون:س
س۱. گرگور درباره افراد خانواده اش فکر میکند.س
س۲. گرگور کنشهایی در دیدن آنها نشان میدهد و انتظار واکنش از آنها دارد. این انتظارات برای یک حشره نیست.س
س۳. گرگور از این که قبل از مسخ شدنش خانواده را از نظر مالی اداره کرده احساس رضایت میکند.س
این موارد اگر گرگور وجودی کاملا حشرهوار پیدا میکرد امکان نداشت اما چون نویسنده گرگور را با ظاهری سوسک مانند و انتظاراتی بشری در نظر گرفته این سه مورد در گرگور دیده میشود. پس نمیتوان نتیجه گرفت که کافکا در این داستان از گرگور یک سوسک ساخته بلکه از او وجودی مابین سوسک و انسان ساخته که هنوز برخی انتظارات و تمایلات در او باقی مانده است.
س
نهیلیسم در این داستان نتیجه مسخ است نه علت آن. پوچ گرایی گرگور به دلیل مسخ او است و تبدیل شدنش به سوسک از بیهدفی او نتیجه نشده است.
س
کافکا با نوشتن این داستان به دیگران نشان داد که میتوان متفاوت اندیشید و نوشت.س
مقاله ای از دکتر ترانه جوانبخت
منبع:س
La métamorphose- Franz Kafka- Brodard & Taupin- La Flèche (Sarthe)- Maxi- Livres- 2002- Paris
kähid fv vlhk lso hev öhtöh :کد آرشیو فصلنامه اندیشه آنلاین آلمان
..............................پرخواننده ترین مقالات.........................
اصول عقاید استاد الهی - قسمت اول
استاد نورعلی الهی (۱۸۹۵ تا ۱۹۷۴) اصول عقاید حقیقت را در قالب یک قطعه شعر جمعبندی و خلاصه نمود. این چکامه، در هنگام برگزاری جشنها و سمپوزیومهایی که به مناسبت یکصدمین سالروز تولد وی در برخی از دانشگاها و مراکز آکادمیک جهان به اجرا درآمد، بر روی لوحی از کریستال در دسترس عموم قرار گرفت. س
گرچه در این مقاله هدف ما بررسی و آنالیز سه اصل اول این اصول است، اما ابتدا همه این نظم فارسی را بازتاب می دهیم تا علاقمندان، با کل مطلب و آنچه مورد نظر استاد بوده است آشنا شوند. س
این اصول به نظم چنین است: س
شخصیتهای تاثیرگذار
1974- 1895 استاد نورعلی الهی
قسمت سوم
دوران جوانی
دوازده سال ریاضت به سبک عرفای نامدار پیشین
ریاضات استاد را می توان به دو دسته تقسیم نمود :س
الف ) تربیت معنوی بسیار سختگیرانه از طرف پدر وی که خود از اقطاب معتبر و سرشناس گروه عرفانی اهل حق بود.س
این تعلیمات از همان اوان کودکی بطور جدی و مسرانه ای اِعمال می شد. برای نمونه، در این ارتباط استاد می گوید:س
س" در حدود هشت یا نه ساله بودم، روزی مردی ظاهرن کثیف کنارم روی زمین نشسته بود، من از کنار او برخاستم و یک جای بلندتری انتخاب کردم و گفتم گلیمی آوردند زیرم انداختند. پدرم از اتاقشان مرا می بینند، مرا صدا کرد و فرمود: « تو میدانی چه گناه بزرگی مرتکب شده ای؟ یا باید پهلوی آن شخص می نشستی و یا اینکه او را هم پهلوی خود روی گلیم می نشاندی». " (استاد الهی)س
س
شخصیتهای تاثیرگذار
1974- 1895 استاد نورعلی الهی
قسمت دوم
دوران جوانی
دوازده سال ریاضت به سبک عرفای نامدار پیشین
ریاضات استاد را می توان به دو دسته تقسیم نمود :س
الف ) تربیت معنوی بسیار سختگیرانه از طرف پدر وی که خود از اقطاب معتبر و سرشناس گروه عرفانی اهل حق بود.س
این تعلیمات از همان اوان کودکی بطور جدی و مسرانه ای اِعمال می شد. برای نمونه، در این ارتباط استاد می گوید:س
س" در حدود هشت یا نه ساله بودم، روزی مردی ظاهرن کثیف کنارم روی زمین نشسته بود، من از کنار او برخاستم و یک جای بلندتری انتخاب کردم و گفتم گلیمی آوردند زیرم انداختند. پدرم از اتاقشان مرا می بینند، مرا صدا کرد و فرمود: « تو میدانی چه گناه بزرگی مرتکب شده ای؟ یا باید پهلوی آن شخص می نشستی و یا اینکه او را هم پهلوی خود روی گلیم می نشاندی». " (استاد الهی)س
س
شخصیتهای تاثیرگذار
1974- 1895 استاد نورعلی الهی
قسمت اول
استاد نورعلی الهی در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۲۷۴ شمسی، مطابق با ۱۱ سپتامبر ۱۸۹۵ میلادی در یک خانواده باستانی معنوی شناخته شده، در قریه کوچکی به نام جیحون آباد در بخش دینور شهرستان صحنه واقع در استان کرمانشاه دنیا آمد. پدر استاد الهی، از بزرگان و از اقطاب و ملاکین گروه عرفانی اهل حق بود. در چنین فضایی استاد در خردسالی با مبانی معنویت و مخصوصن موسیقی عرفانی آشنا شد و در همان اوان کودکی به یکی از چیره دست ترین تنبورنوازان مبدل گشت. در همان سالها و دوران بعد، وی به یادگیری و نواختن سازهای دیگر ، از جمله تار ، سه تار ، ویلون ، دف و نی نیز مبادرت ورزید. س
استاد در دستگاه قضایی ایران به شغل قضاوت در دادگستری اشتغال داشت. وی در تمام عمر خود، از جمله به مطالعه در امور ادیان و مذاهب و عرفان برخاسته از این ادیان مشغول بود. این امر همراه با کشفیات معنوی وی در اثر ریاضات ممتد که بخشی از آن زیر نظر استاد و پدرش به انجام رسیده بود، مایه کار بزرگی شد که او در زمانهای بعد آن را جوهرکشی ادیان نامید. س